آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

آرشیدا بانوی آریایی درخشان

تولد 2 سالگی خاله ریزه ما

نازدونه خوشگل من امسال بعد از فراز و نشیب فراون و مصادف شدن تولدت با ماه رمضون تصمیم گرفتیم که تولد شما رو 16 مرداد ماه بگیریم. یه جشن برای شما گرفتیم که همه دوستامون و خاله ها و عمو وحید زحمت کشیدن و اومدن و کلی به همه خوش گذشت. که البته توی این راه مامان جون و خاله مینا خیلی به مامان کمک کردند و واقعا دستشون درد نکنه. خوب دخترم این میز عصرونه تولد شما اینم شما درحال چک کردن همه مواد میز   اینم میز شام خاله ریزه در حال شیطنت     ...
19 مرداد 1393

24 ماهگی آرشیدا

دختر نازم  حالا دیگه 2 ساله شدی و کامل حرف می زنی ، خیلی بامزه شعر حسنی رو می خونی ، راه میری و بابا مجید بیچاره می خونی ، خلاصه که واسه بابا جون و مامان جون و همه فامیل شعر بی دندون افتادن تو قندوق می خونی. اعداد رو کامل و درست تا 6 هم فارسی و هم انگلیسی می شمری. یه حرفهایی می زنی که من واقعا میمونم اینها رو از کجا می آری. اوفففففففففففففف بهت می گم آرشیدا عاشقتم  تو می گی مامان جونی میمیرم برات می گم خدا نکنه مامان من میمیرم برات هلاکتم بعد با زیرکی می خندی و دستهای کوچیکت رو دور گردنم حلقه می کنی و صورتت ماهتو به صورتم می چسبونی. اون لحظه جوری از عشق لبریز می شم که وصف ناپذیره. عاشق بازی با پازل هستی و تق...
19 مرداد 1393

2 سالگی نازدونه من

چقدر زود می گذره این روزها و من غافلم   چقدر دخترکم سریع رشد می کند و من حتی فرصت بازگشت و دیدن این لحظات رو ندارم   خدایا   این روزها نمی دونم در وجودم چه می گذرد   غوغایی وصف نشدنی در وجودم برپاست   2 سال رو با تمام سختی ها و شیرینی ها و نابلدی ها گزروندم   دخترم   پاره تنم بزرگ می شود   می خندد   حرف می زند و شیرین زبانی می کند   می رقصد   ناز می کند   بازی می کند   بی پروا می دود......   و خلاصه که حال امروز م بسیار خوش است. یادم می آد اون شب خیلی استرس داشتم می خواستم بدونم فرزندم چه شکلیه؟؟ آیا می تونم از یه مو...
23 تير 1393
1