آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

آرشیدا بانوی آریایی درخشان

19 شهریور نمایشگاه گل کرج

سلام دردونه ببخشید بازم نتونستم بقولم عمل کنم و وبلاگتو برات به روز کنم. واسه همین با تاخیر عکس های نمایشگاه گل رو برات می ذارم. خیلی دوست داشتم با بابایی می رفتیم اما خوب مجید حسابی درگیر کار بود و من چون خیلی دوست داشتم تو رو ببرم یه جایی که از جنسه خودت تصمیم گرفتم تنهایی ببرمت. یکم سخت بود اما خوب خوش گذشت. تقدیم به گل زیبای خونه ما آخه عسلچه عاشق این فیگورهاتم بالاخره به مامان افتخار یه عکس رو دادی جیگر طلا ای خدا از دست مامان  یه دقیقه اون دوربین رو ول نمی کنه و اینجا هم عاشق این سنگها شده بودی و داشتی جمع می کردی که با خودت بیاریشون خونه  ...
11 آذر 1393

دخترم برای سومین بار روزت مبارک

تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی تو آمدی که بخندی، خدا به من خندید و استخاره زدم، گفت کوثرم باشی خدا کند که ببینم عروس گلهایی خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی خدا کند که پر از عشق مادرت باشی خدا کند که پر از مهر مادرم باشی همیشه کاش که یک سمت ، مادرت باشد تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی  تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی تو آمدی و خدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز آخرم باشی   ...
6 شهريور 1393
1