آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

آرشیدا بانوی آریایی درخشان

15 ماهگی پرنسس من

1392/7/30 13:21
نویسنده : شادونه
156 بازدید
اشتراک گذاری

جیگر گوشه مادر

روزها می گذرند و تو بزرگ می شی.

می فهمی و یاد می گیری.خواستنی تر از هر چه در جهان هست شده ای و

وقتی هنگام بغل کردنت دستم بر روی قلبت قرار می گیره و صدای قلب کوپولوت رو می شنوم انگار زمزمه فرشتگان رو از عرش می شنوم و با تو ملکوتی می شوم.

احساسم در نوشته ها نمی گنجند دختر.

چند وقتی بود که بخاطر مشغله زیاد و مریضی های شما کمتر برات نوشتم اما می خواهم بهت قول بدم از این به بعد که هر روز شیرین تر می شی بیشتر برات بنویسم.

تو واقعا باهوشی.هر چند که هنوز غیر از مامان و بابا و دد و آب چیزی نمی تونی بگی اما کاملا دانا و زبل هستی

همه چیز و همه کس رو به اسم می شناسی. مثلا می دونی کدوم موبایل مال کیه، یا وقتی ازت سراغ کسی رو می گیرند دقیقا و به درستی با اشاره جواب می دی.

باور کردنی نیست اما توی کارهای خونه به مادرت کمک می کنی ، با اینکه مسیر آشپزخونه تا هال زیاده اما سفره رو می بری و میاری

استکان ها رو جمع می کنی و میذاری توی سینی. وقتی بازیت تموم می شه خودت همه اسباب بازیهاتو توی سبدشون می ریزو و خلاصه کلی کارای دیگه هم انجام می دی.

وقتی توی کتابهات عکس یکی از حیوونات مثل سگ و گربه و ماهی و مرغ و گوسفند و گاو رو می بینی صداشون رو در میاری و جالب ترین صدای که در میاری صدای شیهه اسب هست.

دخترم این آقا مرتضی عروسک این روزهای شماست که از مشهد خریدی.

وقتی بهت می گم آرشیدا ببین مرتضی جیش کرده عکس العملت اینجوریه

خلاصه که وروجک همه چیز ما شدی.

با خانواده بابا رفتیم باغ و شما کلی ژست گرفتی واسه من

الهی من قربون این شیطنت هات بشم 

این جا دیگه آخر عشقی مامان

و امن از دست فضولی ها تو

آخه فنچولک تو چطوری اون تو جا شدی و به من ادا در میاری؟؟

آرشیدا به دنبال مواد غذایی جهت تهیه شام برای من و پدرش

آرشیدا درحال دستکاری کلید کولر

و عکس العملش در مقابل دیدن پر

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)