نوروز 94
عشق کوچک من امسال بر خلاف سالهای قبل تصمیم گرفتیم به قشم سفر کنیم.ما با 2 ماشین به همراه خانواده دوست بابا عمو محمد و خانمش و پسر گلش آروین راهی شدیم. قبل حرکت مامان یکم مریض بود واسه همین یک شب رو یزد موندیم و قرار شد که برگشتن دوباره بریم یزد و حسابی بگردیم. واما وقتی رسیدیم به بند پهل و ماشین رو سوار لندیگراف کردیم حسابی ذوق زده شده بودی و مدام می گفتی منو بذارین پایین می خواهم راه برم و دریا رو ببینم. خلاصه که توی سفر عالی بودی مامان عالی تقریبا 5 روز قشم بودیم و حسابی گشتیم که عکس های مسافرت رو برات می ذارم اما خوب توی برگشت یه اتفاق بد افتاد و در نتیجه نتونستیم بریم یزد و از بابا قول گرفتی...