گناه بزرگ من
پرنسس
من هر چقدر هم گریه کنم نمی تونی بفهمی چقدر ناراحتم.
نمی تونی حال امروز منو درک کنی وقتی تو رو مجبور شدم بذارم مهد .
هرچند یکساعتی اونجا موندم و بعدشم مامان جون اونجا پیشت موند اما وقتی می رفتم انگار تکه ای از وجودم رو اونجا جا گذاشته بودم.
صبح توی مهد هم خیلی گریه کردم و مربی هات بهم دلداری می دادن اما بعید می دونم حال منو بتونن درک کنن.
خدایا منو ببخش
خدایا نذار در قبال فرزندم کوتاهی کرده باشم
قلبم پر از اندوه و دردیه که هیچ کس نمی تونه درک کنه.
آرشیدای من مادر رو بخاطر ساعتهایی که تنهایی و به سختی می گذرونی ببخش
باور کن می خواهم تمام دنیا مال تو باشه.می خواهم هیچ کمبودی توی زندگیت نداشته باشی
می خواهم هر کاری از دستم بر می آد برات انجام بدم
و تو بدان که تمام دین و دنیای من هستی هر چند اگر ساعاتی نباشم که در آن لحظات هم در حال تلاش برای راحتی تو هستم.
دخترم ،پاره تنم
می خواهمت تا انتهای دنیا
می خواهم که مراببخشی بخاط قصوری که کردم و روزی مادرت را درک کنی