آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

آرشیدا بانوی آریایی درخشان

تلخ تر از تلخ

1392/8/11 11:31
نویسنده : شادونه
169 بازدید
اشتراک گذاری

زیبای من

دوست داشتم همیشه از خوبی و خوشی برات بنویسم

از روزهای شاد باهم بودن

از روزهای قشنگ رشد تو

اما گاهی روزگار اونجوری که آدم انتظارشو داره پیش نمی ره و روی زشتشو به آدم نشون می ده.

صبح جمعه 3 آبان با صدای سرفه های شدید شما از خواب بیدار شدم تا خواستم به خودم بجنبم و برات آب بیارم دیدم که شروع کردی به بالا آوردن

سریع با بابا شما رو بردیم دکتر و آمپول و خلاصه اینکه تا بعد از ظهر حالت بهتر که نشد هیچ بدتر هم شدی بعدش مجبور شدیم ببریمت بیمارستان کودکان تهران و اونجا هم تا شب 2 بار بردیمت دکتر اما هر لحظه حالت بدتر می شد

چیزی نمی خوردی و مدام حالت تهوعت بیشتر می شد صبح شنبه بردیمت دکتر خودت و گفت اگه این حالتها تا عصر ادامه داشت باید بیمارستان بستری بشی

و خلاصه اینکه بعد از ظهر توی بیمارستان آبان بستری شدی.

دلم می خواست می مردم و تو رو روی تخت نمی دیدم.تازه می فهمم مادر بودن در حین زیباییش چقدر سخت و غم انگیزه

سخته وقتی که جگر گوشتو مریض ببینی و نتونی براش کاری بکنی

حاضری خودت بمیری اما خار توی پای بچت نره

اینها رو که برات می نویسم شاید الان باور نکنی چون من خودم روزی این چیزها رو باور نداشتم و گاهی به حرفهای مادرم می خندیدم و می گفتم خوب مریضیه برای همه پیش می آد و آدم خوب می شه

اما چون تو هم از جنس منی و روزی مادر می شی اونوقت می فهمی که چی دارم بهت می گم

بهرحال مریضی لعنتی یک هفته تمام طول کشید و روزهای سختی رو سپری کردیم و طبق معمول این مامان جون بود که به دادمون رسید و از تو حسابی پرستاری کرد تا خوب خوب شدی.

دخترکم قدر مامان بزرگ مهربونت رو بدون و همیشه براش احترام قائل شو.

ایشالله که همیشه سرحال و شاداب باشی دخترکم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان دنیز
25 آذر 92 11:16
ان شالله که همیشه سلامت باشی
شادونه
پاسخ
مرسی خاله جون